نگاهی بر دیوارنگاریِ مکتب آتن

نگاهی بر دیوارنگاریِ مکتب آتن

"مکتب آتن" از جمله آثار فاخر به جا مانده بر دیوارِ کاخ موزۀ واتیکان است که توسط رافائل ، نقاش و معمار بزرگ ایتالیایی خلق گردیده و هدف رافائل نمایش یک جامعۀ ایده آل خردمندانه از تمام دنیای کلاسیک و باستان آن عصر است .

شنبه 3 شهریور 1397 ساعت 11:47
مهندس اردوان سیف بهزاد ، سردبیر

نگارش و گردآوری: مهندس اردوان سیف بهزاد، سردبیر و صاحب امتیاز

 

نام اثر مکتب آتن-The school of Athen
پدیدآورنده رافائل
سبک دیوارنگاری(Fresco)
دوره اوج رنسانس
محل نگاهداری کاخ آپوستولیک واتیکان-ایتالیا
ابعاد 5متر(ارتفاع)-7.7 متر(طول)
تاریخ خلق 1509 الی 1511

 

معرفی:

 این تصویر تمامی ریاضیدانان ، فیلسوفان و دانشمندان دوران کلاسیکِ باستان را در حالیکه به ظاهر مشغول به اشتراک گذاشتن عقاید و آموزش از یکدیگر هستند نمایش می ­دهد . این اشخاص که در دوره ­های متفاوت زمانی زندگی می کردند،همگی در این قاب و زیر یک سقف جمع شده اند. جهت تسهیل در درک دیدِ عمیق رافائل ، خصوصا برای اهالی فلسفه ، می­توان اینگونه بیان نمود که این نقاشی یاد آور " معبدهای بناشده با فلسفه (Temples raised By Philosophy) " اثر لوکرتیوس(Lucretius) شاعر اهل روم باستان است. در سال 1508 رافائل از سوی پاپ جولیوس دوم جهت طراحی و دکور اتاقهایی که امروزه به نام Stanze di Raffaello (اتاق­های رافائل)مشهور است، به شهر رم فراخوانده و وظیفۀ دیوارنگاری­ اتاق­های بنای مربوط به پاپ که او در آن کار و زندگی می نمود به وی سپرده شد . اتاق Stanza della segnatura نخستین اتاقی بود که در آن طراحی صورت گرفت و "مکتب آتن" نیز به احتمال زیاد دومین نقاشی بود که در آنجا پایان یافت. "مکتب آتن" پس از نقاشی" دیسپیوتا " (که روبروی آن قرار دارد) و "پارناسوس"  به عنوان سومین شاهکار هنری دیده شدۀ رافائل شناخته می­گردد."مکتب آتن" تنها دیوارنگاری است که توسط پنجره ­های اتاق قطع نگردیده است.

 

 

معرفی اشخاص:

نقاشی مکتب آتن همانند یک تندیس کلاسیک باستان و تفکری روشن است که  بازتابِ عقل و علم آرمانگرایانۀ چهره های مهم هم دوره با رافائل است . به زبان  ساده تر، رافائل دیدگاه خود را از دنیای تفکر انسان گرایانه ، بر دیوارهای واتیکان به نقش کشیده است. با توجه به اینکه رافائل به طور واضح و روشن به نام شخصیت­ های موجود در تصویر اشاره ننموده است ، شبهاتی پیرامون نام این اشخاص وجود دارد که در این جا بدان اشاره می­نماییم : 

به لطفِ همت "جورجیو واساری" ، مورخ بزرگ ، موضوع هویت موجود در تصاویر پیچیده تر نیز گردید . برخی از این شخصیت­ها با توجه به شمایلشان طی فرضیه های واساری به بیش از یک تَن تشبیه شدند ، به گونه ای که یا به شخصیتهای تاریخی و باستانی یا به افراد هم عصر با شخصِ رافائل نسبت داده شدند . واساری تقریبا 40 سال پس از خلق نقاشی نگارش را آغاز کرد و هیچ شناختی از رافائل نداشت ، اما در آن چه که بدان معتقد بود هیچ شبهه ای وجود نداشت.

 

 

 

 

جهت سهولت تشخیص ، شخصیتهای شناسایی شده تا به امروز را شماره گذاری نموده ایم .

در مرکز این شاهکار هنری دوتن از بزرگان فلسفۀ جهان به چشم می خورند ، افلاطون(1) و ارسطو(2) که در حال بحث پیرامون تناقض ارزشهای ایده آل گرایانه و واقع گرایانه هستند . افلاطون کتاب تیمائوس ( کتابی که در 70 سالگی نگاشت) را در دست دارد و با دست راست خود به بالا اشاره می کند که بیانگر نظریۀ مُثُل (نظریۀ مثل ، نقطه ثقل و اتکای فلسفۀ افلاطون است که کل منظومۀ فکری وی، اعم از هستی‌شناسی، معرفت‌شناسی، منطق، اخلاق، سیاست و حتی هنر بر مدار آن می‌چرخد) میباشد . وی معتقد بود که جهانِ در حال تغییر ما سایه ­ای از حقیقت والاتر و واقعی ­تر است که همواره جاودانه و بدون تغییر است.در کنار افلاطون ، شاگرد وی ارسطو است که در فلسفۀ وی حقیقت همان چیزی است که انسان می­بیند و لمس می­نماید. ارسطو معتقد به ماده گرایی است و این مباحث خود بحث فلسفی جداگانه می طلبد.

تصویر شمارۀ 1 که تشبیه به افلاطون گردید ، در عین حال به لئوناردو داوینچی نیز شباهت دارد واین موضوع را این گونه می توان تفسیر نمود که شاید به دلیل ارادت رافائل به شخص افلاطون و لئوناردوداوینچی این دو فیلسوف را درهم آمیخته است.

حضور میکلانژ و فلیسوفان و دانشمندان هم دورۀ وی در این اثر ، نشانۀ اهمیت و اعتقاد رافائل به نظریه ای است که در دوران رنسانس ، از جمله تئوریهای رمز آلود آن بوده است . نظریه ای که معتقد است ، جاودانگی از مسیر حلول روح قهرمانانِ گذشته و خداوندگار ابدیت گذشته قابل دستیابی است .

در اطراف افلاطون و ارسطو ، متفکران اصلی جهان به چشم می­خورند ، فلاسفه ، شاعران و متفکران انتزاعی در طرف هم پیمان افلاطون و دانشمندان علم فیزیک و متفکران تجربه گرا نیز در سمت ارسطو حضور دارند که تنها چند تن از متفکران باستان در این تصویر به وضوح قابل تشخیص می باشند .

یکی از استادان افلاطون ، ریاضیدان بزرگ فیثاغورس(3) است که در حال نمایش تئوری خود می باشد ، نظریۀ او بر پایۀ اعداد و هارمونی آنها استوار است . او معتقد بود که جهان و حتی چرخش سیارات و ستارگان بر پایۀ قوانین ریاضی اداره می­گردد، این قوانین در ارتباط با ایده و تفکرات موسیقیایی و هارمونی کیهانی می­باشد و تصور فیثاغورس بر این بود که هر سیاره با هر حرکت خود و بر پایۀ فاصله ­اش تا زمین ، نُتِ موسیقی تولید می­نماید که مجموع تمام این اصوات و حرکات یک هارمونی را تشکیل می­دهد. دانشمندی که با عبای سبز پشت فیثاغورس مشاهده می نمایید ، فیلسوف خطۀ عرب ، ابن رشد(4) می باشد . ابن رشد نقش اساسی در انتقال فلسفه های ارسطو و افلاطون به غرب داشت .

در سمت راست تصویر دو گروه را مشاهده می نمایید که هرکدام بر موضوعی متمرکز هستند . یکی از این دو گروه به ظاهر دانش ­اندوزانی هستند که در اطراف اقلیدس(5) جمع شده ­اند و او نیز درحالی که خم شده با پرگار در حال به تصویر کشیدن توابع ریاضی است . فرضیه دیگری نیز وجود دارد که این تصویر را به برامانته ، معمار ایتالیایی نسبت می ­دهند که الگوی بسیاری از ایده ­های رافائل در آثار خود می ­باشد ، درعین حال این تصویر می تواند ارشمیدس نیز باشد.در پشت وی ، شخصی که با لباس زرد رنگ کره ­ای در دستان خود دارد ، "بطلمیوس" (6) منجم و جغرافیدان یونانی است ، او تلاش زیادی جهت توضیح حرکت سیارات نمود که در قرن شانزدهم توسط کوپرنیکوس و کپلر مشخص گردید که زمین مرکز جهان و کهکشان نیست و جهت حرکت سیارات در فضا نیز بیضی وار است(تا پیش از آن جهت حرکت سیارات روی خط دایروی فرض می­شد). روبروی او نیز "زرتشت " پیامبر (7)ایرانی را ملاحظه می ­فرمایید که با کره ­ای مملو از ستاره در دستان خود مشخص است . در مورد این که آیا این تصویر زرتشت هست یا خیر نظرات زیادی وجود دارد که برخی نیز این تصویر را به "پیترو بمبو" تشبیه می ­­نمایند که سرمنشا بسیاری از تفکرات رافائل بود ، پیترو بمبو ( Pietro Bembo) شاعر، دانش‌پژوه و کاردینال ایتالیایی بود.

"استرابو" تاریخ‌نگار و جغرافیدان یونانی ،  شخص دیگری که این تصویر بدان تشبیه گردیده است ،کتاب جغرافیای وی تنها اثر باقی‌مانده در زمان فرمانروایی آگوستوس (۲۷ پیش از میلاد - ۱۴ پس از میلاد) می‌باشد که به تمام اقوام و کشورهای شناخته شده توسط یونانیان و رومیان در آن هنگام پرداخته‌است.در کنار این دو نفر نیز خود "رافائل" نمایان است (8) و یکی از شخصیتهایی است در این شاهکار هنری که مستقیم به بیننده می­نگرد . در مرکز تصویر و روی پلکان ، فیلسوفی را ملاحظه می­نمایید که انزوا گزیده است و او کسی نیست جز "دیوژن کلبی" فیلسوف یونانی (9) که از مبلغان "ساده‌زیستی" بود. بطوریکه گفته می‌شود، سرمایه او یک عصا، یک بالاپوش و یک کاسه (کوزه) بوده‌است. حکایات زیادی، نشان‌دهندۀ ستایش وی از زندگی به شیوه سگ (کلب) می‌باشد.

در نیمۀ چپ تصویر و محلی که شخصی با تکیه بر صندوقی نشسته و دست بر گونه ­های خود زده (10) " هراکلیوس" را ملاحظه می­فرمایید . او از فیلسوفان یونانی دورۀ  پیشا سقراطی است و می‌توان او را تأثیرگذارترین فیلسوفِ این دوره نامید. وی شاهزادۀ "اِفِسوس" بود و می‌بایست فرمانروای آنجا می‌شد، اما از این سِمَت به نفعِ برادرش کناره گرفت. او از همشهریانش بیزاری می‌جست و آنان را مورد تحقیر و توهین قرار می‌داد. وی حتی هومر و فیثاغورس که پیش از خودش می‌زیستند را نیز از نقد و تحقیر مستثنی نمی‌کرد و معتقد بود هومر را بایستی از میانِ صفحاتِ کتاب بیرون کشید و تازیانه زد. هراکلیوس به همین دلیلِ بیزاری از مردم، محل اقامتش را ترک کرد و در کوه‌ها و دشت‌ها زندگی‌اش را ادامه داد. وی در این مدت، از گیاهانِ کوهی تغذیه می‌کرد، که همین عمل، باعثِ ابتلایش به بیماری استسقا شد که از همان بیماری نیز درگذشت. از سوی دیگر این شخصیت را به میکلانژ نیز نسبت میدهند که همزمان در حال کار بر دیوار نگاری کلیسای سیستین(Sistine) بود و آن گونه که در تاریخ آمده اثر خود را در حین انجام از انظار پوشانده بود و اجازۀ ورود به هیچ فردی را نمی­داد . رافائل به ظاهر موفق گشته بود که پنهانی وارد سالن شده و نقاشی را مشاهده نماید . در هرحال مشخص نیست که هدف رافائل چه بود و آیا به دنبال تاثیر گرفتن از سبک میکلانژ بود یا اینکه تصویری از وی را در ذهن می­پروراند ، اما آنچه که مشخص است ، بر مبنای برداشت­های محققان و مورخان ، گمان­هایی وجود دارد که تصویر هراکلیوس در طرح اولیۀ رافائل جایی نداشته و با آزمایش­های فنی که بعدها روی آن صورت گرفته شد ، از اضافه شدن لایه ای گچی روی نقاشی خبرداده شد که پس از تکمیل تصویر اولیه به سایر شخصیتهای نقاشی اضافه گردیده است.میکل‌آنژ، نابغۀ ایتالیایی از جملۀ افرادی است که این تصویر به وی نسبت داده می‌شود.

در کنار رافائل ، نقاش هم دورۀ وی جیووانی آنتونیو باتزی (سودوما) را مشاهده می­نمایید(11) که توسط "آگوستینو چیگی" ، سرمایه دار و یکی از حامیان و مشوقان رنسانس در سال 1508 به شهر رم دعوت گشت و توسط پاپ خولیوس دوم   Stanza della Segnatura واقع در قصر واتیکان که بعدها به اتاقهای رافائل شهرت یافت ، آغاز به کار نمود . همزمان با سودوما ، رافائل نیز مشغول به کار بود که مطابق با کتاب " واساری" ، پاپ ژولیوس دوم از برخی آثار وی راضی نبود و دیوار کاریهای سودوما را با دیوارنگاری رافائل جایگزین نمود . "پروتوژنز" نقاش و حجار یونان قدیم ، که این شخصیت به وی تشبیه گشته، مدتی گمنام و تنگدست در جزیرۀ رودس(Rhodes) یونان می ­زیست و پس از آنکه کارش اندک رونقی یافت به "اثینه" رفت و آنجا به نقاشی و حجاری پرداخت . وی به­ غایت کندکار بود چنانکه معروفترین پردۀ نقاشی خود موسوم به "یالیسوس" را پس از هفت سال به ­پایان برد.هیچ­کدام از آثار پروتوژن باقی نمانده و وی بیشتر به عنوان مرجع ادبی شناخته شده و توصیفهای مختصر وی معروف است. "تیموتئو ویتی" از دیگر افرادی است که این تصویر به وی تشبیه شده ، شایان ذکر است که رافائل به مدت 14 سال شاگرد وی بود .

در سمت چپ تصویر (12) از معدود افرادی که بدون شک و شبهه می‌توان وی را تشخیص داد ، "زنون رواقی" است. زنون فیلسوف یونانی و پایه گذار مکتب رواقی است . وی در اواخر قرن چهارم ق . م ، در سیتیوم به دنیا آمد و در آتن نزد فیلسوفان کلبی به تحصیل پرداخت و افکار و تعالیم آنان در وی اثر بسزایی داشت. اوفلسفه را به طبیعیات و منطق و اخلاق منقسم می دانست. منطق وی مبتنی بر ارغنون ارسطو بود اما معتقد بود که هر معرفتی بالمآل به ادراک حواس باز می گردد و عقیده داشت که هر چه حقیقت دارد مادی است و قوه و ماده یا جان و تن حقیقت واحد و با یکدیگر مزج کلی دارند و وجود یکی در تمامی وجود دیگری ساری است . در اخلاق رواقیون فضیلت را مقصود بالذات میدانستند و معتقد بودند که زندگی باید با طبیعت و قوانین آن سازگار باشد و عقیده داشتند که آزادی واقعی وقتی حاصل میشود که انسان شهوات و افکار ناحق را از خود دور سازد و در وارستگی و آزادگی اهتمام ورزد. وی در حدود 264 ق . م . به سبب ابتلا به بیماری درمان ناپذیری خودکشی کرد. در کنار زنون ، مردی با پوشش آبی دیده می‌شود که او نیز به "اپیکور" تشبیه می‌گردد ، وی فیلسوفی در یونان باستان و بنیان‌گذار نظام فکری اپیکوری بود. فلسفۀ اپیکوری یکی از مکاتب فکری مهم دوران "هلنیسم" به‌شمار می‌آید. اپیکور، فلسفه لذت، پرهیز از پریشان‌خاطری دنیوی، جستجوی آرامش نفس (آتاراکسیا) و رهایی از تشویش و رنج (آپونیا) را تبلیغ می‌کرد. پشت فیثاغورث (14) ، مرد سالخورده‌ای مشاهده می‌گردد که به "بوئتیوس"، فیلسوف ایتالیایی یا "آناکسیماندروس" فیلسوف و دانشمند یونانی تشبیه می‌گردد .در بالای تصویر (15) سمت چپ، در نگاه اول به اسکندر کبیر می‌گراید ، با نگاهی موشکافانه‌تر ، میتوان این تصویر را به" آلکیبیادس" ، سیاستمدار و فرمانده جنگی آتنی و از شاگردان سقراط نیز تشبیه نمود.در کنار وی (16) "آنتیستنس" فیلسوف یونانی و به عقیده برخی از نویسندگان ، بنیانگذار مکتب کلبی را مشاهده می­نمایید ، "گزنوفون" دیگر شخصیتی است که ظن مورخان به وی می­رسد ، گزنفون از شاگردان سقراط و مورخ بود.در این نقاشی بانویی را ملاحظه می­نمایید ، که شاید همین مرموزیت اثر آن را به یکی از آثار فاخر جهان بدل نموده،   Margherita Luti یا فورنارینا دختر نانوای شهر که معشوقه و مدل رافائل بود . " پرترۀ زن جوان" نام اثری است که رافائل، مارگاریتا را نقاشی نموده و پس از مرگ رافائل، این نقاشی تا سال 1520 در آتلیۀ وی باقی­مانده و سپس توسط "جولیو رومانو" دستیار رافائل فروخته شده و در حال حاضر نیز در گالری نازیوناله شهر رم میباشد.تصویر(18) منسوب به "آیسخینس" ، از اهالیِ آتن و از خطیبانِ یونانِ باستان و از پیروانِ سقراط می‌باشد. تصویر شمارۀ( 19) ، منسوب به "پارمنیدس" ، فیلسوف پیشاسقراطی است که غالباً گفته می‌شود وی علم منطق را ابداع نموده، اما آنچه او به واقع ابداع کرده‌است علم مابعدالطبیعه مبتنی بر منطق بود. "نیکوماخوس" ، ریاضی‌دان و فیلسوف فیثاغورسی دوران باستان که به دلیل آثارش با عنوان «درآمدی بر علم حساب» و «راهنمای هارمونی» شناخته شده‌است، شخصیتی می­باشد که تصویر شمارۀ 19 بدان نسبت داده شده است .تشخیص چهرۀ سقراط برای علاقمندان به فلسفه نیز بسیار آسان است. این فیلسوف یونان کلاسیک، اهل آتن و یکی از بنیانگذاران فلسفه غرب ، تصویر شماره 20 است. "فلوطین" (تصویرشمارۀ 21) ، آخرین فیلسوف متأثر از تمدن یونان است. سایر اشخاصی که در نقاشی مشاهده می­کنید ، تا به امروز یا شناخته نشدند یا ابهاماتی پیرامون آنها وجود دارد و همچنان از رموز عالم هنر باقی مانده اند.

سبک:

مطابق با نظر بسیاری از اندیشمندان و صاحب نظران این حرفه ، هدف از شکل صلیب گونۀ بنا ، نمایش ارتباط میان فلسفۀ پاگانی ( یا کافرکیشی که به مجموعۀ ادیان غیر ابراهیمی یا چندخدایی در دوران باستان و نیز برخی ادیان قبیله‌ای گفته می‌شود و برای توصیف کسانی به کار می‌رود که پیرو دین معتبر جهانی نبودند، به ویژه افرادی که در برابر مسیحیت مقاومت می‌کردند) و فرضیۀ مسیحیت میباشد. معماری بنا نیز تاثیر گرفته از سبک برامانته  است که طبق نظر واساری ، به خلق این تصویر کمک شایانی نمود . برخی نیز معتقدند که این بنا گونۀ پیشرفته ای از کلیسای­ "سنت بازیلیکا" است.در پس زمینۀ تصویر ، دو تندیس بزرگ مشاهده می­شود . پیکرۀ سمت چپ، خداوند نور و کمان و موسیقی را مشاهده می کنید که سازی به نام چنگ رومی در دست دارد و در سمت راست آتنا ، الهۀ خرد را در جامۀ رومی ملاحظه می فرمایید. در طاقی که بالای سر اشخاص کشیده شده ، نوعی طرح را مشاهده می­نمایید که به زنجیرۀ یونانی معروف است که نوار زینتی است شامل خطهای زاویه دار گره خورده که در قرنیز سقف، سرستون و نیز در کناره سفالینه‌های یونانی مورد استفاده قرار می‌گرفت.

مفهوم:

 

هدف رافائل از خلق تصویر "مکتب آتن" ایجاد یک نظم و هارمونی میان روحِ مسیحیت  و روح پیشینیان با انعکاس محتوای کتابخانۀ پاپ بود که  شامل مضمونی با درونمایۀ فلسفه ، الهیات ، علم حقوق و ادبیات ، می باشد . الهام رافائل برای اتاق ، حکمت معنوی و دنیوی بود که نشانگر تطبیق انسان­گرایی (جهان‌بینی فلسفی و اخلاقی است که بر ارزش و عاملیت انسان‌ها به صورت فردی یا جمعی تأکید دارد و عموماً تفکر نقادانه و شواهد (عقلانیت و تجربه گرایی) را بر پذیرش دگم اندیشی و خرافات ترجیح می‌دهد.) رنسانس درک شدۀ حاصل از مسیحیت و فلسفۀ یونانی است. درونمایۀ خرد تاثیرپذیری بسیار به جایی برای این اتاق بود چرا که این مکان محلِ شورای بالاترین مقام­های پاپ بود و  مهم­ترین اسناد وابسته به پاپ در این محل مهرو موم گشته و نگهداری می­شد. برخلاف سایر دیوارنگاری­های رافائل، این اتاق توسط خود رافائل طراحی گردید.

تمام نقاط گریز این تصویر (به نقطه یا نقاطی فرضی در تصویر گفته می‌شود که در آن تمامی خطوطی که به موازات محوری مشخص به عمق تصویر می‌روند به هم می‌رسند"Vanishing Point " ) در فضایی میان سرهای ارسطو و افلاطون به یکدیگر  می رسند. استفادۀ آسمان در این نقاشی و همچنین بنای ناقصی که مشاهده می گردد را اینگونه می توان تفسیر نمود که این سازه به لحاظ ساختار نه وجود خارجی داشته و نه توسط انسان ساخته خواهد شد ، این بنا ماهیت فیزیکی ندارد و با توجه به تلاقی نقطه گریز تصویر به صورت هوشمندانه ، در نقطه ای نا معلوم در آسمان ، برداشت مفسران اینگونه است که شاید این مکتب و این صحنه در جایی در عالم بالا ( شاید بهشت) رخ می دهد. در پیکرۀ الهه های آپولو و آتنا (در دیوار در دوطرف بنا) خط نگاهشان با نگاه های افلاطون و ارسطو به یک سمت می رود و تفسیرهای پیرامون این موضوع به لحاظ فلسفی فراوان است .

 

منابع : 

  • لغت نامۀ دهخدا
  • Khan Academy
  •   History of Art: The Western Tradition by Horst Woldemar Janson, Anthony F. Janson 
  • Giorgio Vasari, Lives of the Artists

 

دوستان و همکاران گرامی ، مطالب فوق حاصل تلاش و شب زنده داریها و زحمات نگارندگان عزیز میباشد، با توجه به عدم رعایت حقوق کپی برداری و جای خالی این قانون ، حداقل به لحاظ معنوی ، با ذکر نام منبع و نگارنده ، مارا همراهی فرمایید .

نظرات

حماد جهانی هستم از رشت

2 سال و 1 ماه و 23 روز پیش

واقعان مرسی از زحمات اینجانب خیلی عالی ومفید بود من بشخصه کف کردم از خواندن وتجربه گرفتن از این موضوع مچکرم خداقوت دلیر مردان وزنان ایران زمین

ثبت نظر

ارسال